اولین پسته ساله 95 (عید 93 ،17 ماهگی، روزمرگی ها، لغت نامه،کارهای جدید،کارهای مورد علاقه...)
عزیز دله مامان، پسر کوچولوی خوشگل و دوست داشتنی من، خیلی وقته که واست ننوشتم دلم واسه وبلاگت تنگ شده بود واسه نوشتن از خاطرات شیرینه کودکیت. این روزا روزای سخت و پر مشغله ای رو هم فکرن و هم ذهنن می گذرونم اما مهم نیست من به این باور رسیدم که زندگی اونقدر کوتاه و تند گذره که جایی واسه توقف کردن نمی مونه. من و بابایی داریم همه تلاشمونو می کنیم با جون و دل ، واسه ساختنه آینده ای بهتر واسه شما و خودمون. عید ساله 95 هم گذشت روزای شیرینی رو در کنار پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها گذروندیم که حتما خاطراتشو خواهم نوشت. روز پدر یعنی 2 اردیبهشت دو هفته بعد از بابایی من و شما برگشتیم اصفهان. پسر خوبم خیلی بزرگ شدی کم کم داری سعی می کنی که مست...
نویسنده :
مامان کورش
23:44